15 چیزی که شما را به شادکامی میبرد
- 15 چیزی که شما را به شادکامی میبرد
دیگر قرار نیست این کارها را انجام دهید...
ما فشار زیادی به خود وارد میکنیم تا بیشتر انجام دهیم و بیشتر داشته باشیم، خودمان را خسته میکنیم تا جایی که دیگر نمیتوانیم کاری بکنیم. من خودم به این مرحله رسیدهام و درک میکنم. بنابراین، به جای اینکه سعی کنم به خودم فشار بیاورم، تصمیم گرفتهام توقف کنم. فقط توقف!
برنامه آموزشیام را حذف کردم، مشتری جدید نپذیرفتم، سخنرانیها را به تاخیر انداختم و جلسات را کنسل کردم. فهمیدم بهترین حالت برای رسیدن به تعادل، دست کشیدن از تلاش برای به دست آوردن است، به خاطر رسیدن و به دست آوردن، باید صبر کنم تا حس شتاب و عزم حرکت را دریافت کنم، و به درونم نگاه کنم تا چیزهایی را که واقعا به من انگیزه میدهند پیدا کنم. بهعنوان یک مشاور خانواده و زندگی، دریافتم رسالتم برای کمک به دیگران در حقیقت نیازمند این است که اول به خودم خدمت کنم. فرقی نمیکند چه حرفهای داشته باشید، احترام به نیازهای خودتان، اولین قدم به سوی مهارت خوب زندگی کردن و خدمت به دیگران است.
40 روز خود را وقف چیزی نکردن، هدیه زیبایی است که میتوانید به خودتان بدهید. تمرین 40 روزه من، یک هدف داشت: بهنرین دوست خودم باشم. حالا که در چهارمین هفته از برنامه شش هفتهایم هستم، بهترین احساس تمام زندگیم را دارم. یاد گرفتهام که چگونه به راهنمای درونم گوش دهم، بیشتر از 15 پوند وزن کم کردهام، و وضوح ذهنیام اصلاح و آشکار شده. شکر را از تغذیهام حذف کردهام و تمرین منظم یوگا را دوباره از سر گرفتهام. زندگیام تغییر شکل داده و تنها چیزی که عوض شده تصمیم من برای برطرف کردن نیازهایم است.
بیشتر ما بیش از حد متعهدیم. بنابراین، فکر سبک کردن بار وظایف و تعهدات مربوط به شغل، بچهها و هرچیز دیگری ظاهرا هزینه گزافی در بر دارد. چیزی که برای من کارساز بود، حذف عادات و تعهداتی بود که به خودم تحمیل کرده بودم و فایدهای هم نداشتند. یعنی هرچیزی که شادتر و سالمتر و بهترم نمیکرد، کنار گذاشتم.
و اما 15 چیزی که دست از آنها کشیدم تا به خودم برای رسیدن به مرحلهای جدید از آزادی شخصی، خودشیفتگی، و سلامتی کمک کنم. شما میخواهید چه چیزهایی را کنار بگذارید؟
- دیگر قرار نیست کتابهایی را که علاقهام را نسبت به آنها از دست دادهام تمام کنم. چیزی را که لازم بود یاد بگیرم، فراگرفتم.
- دیگر قرار نیست بابت باقیمانده غذایم در بشقاب، احساس گناه کنم؛ در عوض به بدنم گوش خواهم داد.
- دیگر قرار نیست صدای درونم را نشنیده بگیرم؛ میخواهم براساس خواستههای درونم رفتار کنم.
- دیگر قرار نیست به عقاید دیگران درباره زندگی خودم گوش دهم. کاری را خواهم کرد که احساس میکنم درست است.
- دیگر قرار نیست نگران پول باشم. چیزهایی را که نیاز دارم، همیشه خواهم داشت و اجازه میدهم نعمت و ثروت جاری شود.
- دیگر قرار نیست فکر کنم که زندگیم از مسیرش منحرف شده، دقیقا جایی هستم که قرار بوده باشم.
- دیگر قرار نیست نقایص و کمبودهایم را ویژگیهای منفی تلقی کنم. عیبهای من چیزهایی هستند که از من یک انسان شگفت انگیز میسازند.
- دیگر قرار نیست تعریف و تحسینها را رد کنم، در عوض مهربانی و تحسین را با اشتیاق میپذیرم.
- دیگر قرار نیست خودم را به خاطر اشتباهاتم سرزنش کنم. اشتباهاتم فرصتی برای یادگیری هستند؛ با آغوش باز آنها را میپذیرم.
- دیگر قرار نیست نگران این باشم که رویاهایم کی و چگونه تحقق پیدا خواهند کرد. به خودم اجازه خواهم داد تا از خود مسیر حتی بیشتر از مقصد لذت ببرم.
- دیگر قرار نیست خودم را با دیگران مقایسه کنم. همه ما سیر و سفر منحصربفرد خودمان را داریم.
- دیگر قرار نیست بابت گفتن چیزی که فکر میکنم درست است عذرخواهی کنم. خواسته و نظر خودم مهم است.
- دیگر قرار نیست خودم را وادار به انجام کاری کنم که دوست ندارم.
- دیگر قرار نیست بیشتر از این به ترس و واهمهام وفادار بمانم. در عوض عشق را انتخاب خواهم کرد.
- دیگر قرار نیست دیگران را به خودم ترجیح دهم. دوست داشتن خودتان، خودخواهی نیست. اگر از درون تغذیه شوید، بیرون هم رشد خواهد کرد.